.
سال 88 بود که مادرم تصمیم گرفت که پیش از عروسی برادرام، خونه رو تغییرات بدیم.

چقدر اون سال اذیت شدیم و مجبور شدیم از دست کارگرا و بناها و تو اون یک ماه مجبور شدیم نقل مکان کنیم زیر زمین خونمون که اون موقع برای 5 نفر واقعا اذیت کننده بود .

خلاصه ش کنم ... با همه سختیاش و مکافات هاش بالاخره انجامش دادیم .
البته که بماند که این مهم با بد سلیقگی مامانم و عدم توانایی بناها و کارگرها در پرداخت و اجرا هم رو به شد .