.

اگر سوال این باشد که برای رهایی از دلتنگی چه باید کرد ؟ ابتدا سوال دیگری مطرح می شود مبنی بر اینکه < اصلا دلتنگ چه هستید ؟ >

+ دلتنگ کسی هستید ؟

+ دلتنگ چه چیزی هستید ؟ شی یا مکان یا بو و...

- و یا شاید اصلا دلتنگی از نوع ترکیبی باشد از چند چیز و مکان و ...

اما برای رهایی، فرار و فاصله گرفتن از مود و حالت دلتنگی باید بدانید که راهکارهای زیادی وجود دارد؛ به شرط آنکه دلتنگی با وابستگی شدید همراه نباشد. چون در آن صورت کار سخت خواهد شد.

دلتنگی زمانی بوجود می آید که شما خلاء آن چیز را بشدت حس می کنید و بدنتان نیاز مبرم به آن پیدا می کند.
اما ذهن انسان این خوبی را دارد که می شود راحت آن را فریب داد. ولی باز هم به تکرار باید گفت : به شرط آنکه ذهن دچار وابستگی شدید و حاد نشده باشد، که نشود آن را فریب داد !

در مهم ترین و اساسی ترین مرحله باید یاد گرفت که اساساً نباید وابستگی شدید به چیزی ایجاد شود ! و تعادل مهم ترین رکن اساسی زندگی بشری است !

اگر بطور مثال دلتنگی کسی هستید می شود با راهکارهای مختلف دلتنگی را فراموش کرد و یا اگر در حاد ترین حالت باشید، جایگزین مناسب برای آن بوجود آورد .

یعنی اگر شما دلتنگ کسی باشید، می توانید یا او را ببینید و یا کسی را پیدا کنید که شباهت به او داشته باشد و یا از بیخ و بن وارد مرحله ای شوید که اصلا نیازی دیدن و بودن آن نباشد !
برای مثال : من دلتنگ دوست فوت شده ام شدم . او را ندارم و حالا برای رفع دلتنگی یا به مزار او می روم و یاد گذشته و خاطرات می کنم و یا کسی را پیدا میکنم که از لحاظ چهره و اخلاق و رفتار شبیه او باشد و جایگزین او میکنم و یا اینکه اگر آدمی هستم که حساس هستم و هیچکس را به اندازه او دوست نداشتم و هیچکسی هم شبیه او نمیدانم .... باید وارد فاز و مرحله فراموشی و فاصله گرفتن از مود و حالت دلتنگی شوم .
برای افرادی که وابستگی دارند و حساس هستند، این مرحله، یعنی فراموشی و یا ورود به مرحله های جدید سخت است !

اما هر آدمی باید به این میزان از درک برسد که وابستگی شدید و حساسیت بیش از حد، باعث آسیب روحی و روانی خواهد شد و اصلا چنین چیزی برای آدم خوب نیست. چون باعث بیماری می شود !

سعی کنید خودتان را و فرزندانتان را جوری آموزش دهید که تمایل به تعادل داشته باشند و یاد بگیرند که افراط در هیچ چیزی خوب نیست و افراط باعث افساد خواهد شد !

دوست داشتن هر فرد، هر شی، هر مکان، هر خوردنی و آشامیدنی و پوشیدنی و.... به اندازه و میزان تعادل و برابری خوب است و بیشتر از آن باعث وابستگی و کمتر هم باعث خلاء و کمبود می شود !

این مهم تا حدی قابل اهمیته که ابوعلی سینا هم به اون اشاره کرده :

هر چیزی کمش دارو است
متوسطش غذا است
و زیادش سم است
حتی محبت کردن

پس باید بدونیم و آگاه باشیم که تعادل چقدر مهمه و باید سعی کنیم که اهل تعادل و برابری باشیم و از زیاده روی به دور باشیم.

همونجوری که در عنوان این موضوع اشاره کردم؛ تجربه های شخصی و فردی خودم و یا مواجه هایی که داشتم رو لحاظ میکنم و اساسا ممکنه هر فردی تکنیک و آموزه ی خاص خودش رو داشته باشه .

همونجوری که هر دارویی با هر بدنی سازگاری نداره و باید بر اساس خلقیات و روحیات هر کسی، روش مطلوب و مناسب به کارگیری بشه؛ این مطلب و این موضوع هم شاید باب طبع و میل بعضی ها باشه و قابل اجرا و یا شاید هم به مذاق بعضی ها خوش نیاید و کارآمد نباشه.

من یه وقتایی برای رفع دلتنگی سعی میکنم اینجوری حواس خودمو پرت کنم

+ موسیقی گوش کردن (موسیقی و آهنگ هایی که حواس آدمو از اون موضع پرت کنه)

+ فیلم دیدن (فیلم های کمدی یا هیجان انگیز و ماجراجویی که ذهن آدمو درگیر کنه و یا آدمو از دیپریشن یا خمودگی دور کنه)

+ کتاب خوندن (مثل فیلم و موسیقی کتاب هایی که ذهن آدمو مشغول کنه)

+ نوشتن (خیلیا این موضوع رو دست کم میگیرن و یا از روی تنبلی و یا اینکه عادت ندارن، انجامش نمیدن) ولی نوشتن به تنهایی میتونه کار سه مورد قبلی و حتی جور خیلی از روش های دیگه رو هم بکشه. (حالا شاید سوال بشه چی بنویسم ؟) فرقی نمیکنه ... فقط باید سعی کنید بنویسید ... کوتاه نویشی و بلند نویسی هم مهم نیست ... حتی اگر قرار باشه برای کسی غُر بزنید؛ اصلا همون غُر زدنتونو به رشته تحریر در بیارید و بنویسید ... فرض کنید جلوی کسی نشستید و یا تلفنی دارید با کسی حرف میزنید و به اصطلاح براش غُر می زنید و یا به اصطلاح لطیف تر :-)  درد و دل می کنید. همونو بنویسید ... همونجوری که حرف می زنید ... همونجوری بنویسید ... یعنی لزومی نداره که حتما کتابی بنویسید ... زمانی که یه کلمه املا و نوع نوشتارش رو یادتون نمیاد و یا به درست یا غلط بودن املای اون کلمه شک دارید، تنبلب نکنید گوگل کنید و املای درست کلمه رو پیدا کنید بنویسید !
شاید بگید کجا بنویسم ؟ - اینم حتی اونقداری اهمیت نداره ... مهم کاریه که دارید انجام می دید . اما اگر دوست دارید و تمایل دارید که دیده بشه اون چیزی که می نویسید : برای پیشنهاد میتونم بگم وبلاگ بسازید (یه قابلیت اینترنتی رایگان که طریقه ساختنش هم پیچیدگی و سختی آنچنانی نداره و کافیه زمان و وقت و حوصله خرج کنید) – یا میتونید کانال تلگرام ایجاد کنید. یا بقیه شبکه های اجتماعی.

ولی یه نکته ی مهم و ضروری رو در نظر داشته باشید؛ اگر آدم حساسی هستید و از جاج شدن و یا به اصطلاح مورد قضاوت و داوری و نصیحت شدن بیزارید، پیشنهاد میکنم که قسمت مربوط به کامنت را در وبلاگ غیر فعال کنید و یا اینکه اصلا به نظرات و انتقادات اهمیت ندید و توجه نکنید و مهم نباشه که کی (چه کسی) چی میگه و ...

+ بقیه موارد پیشنهادی؛ وارد فاز درمانگری میشه ... یعنی رجوع به مشاور و روان درمانگر یا همون تراپیست و... . اما این پیشنهاد آخرین راه حل منه . چون رجوع به پزشک وارد فاز پزشکی میشه و اساسا موضوعاتی که زیاد بزرگ و پیچیده نیستن، نیاز به مراجعه به مشاوره و ... نداره ! چون فقط هدر رفت هزینه محسوب میشه برای راهکاری که در نهایت به دارو و یا حرکات اصلاحی و... ختم میشه که شما خودتون با شناخت خودتون می تونستید راحت رفعش کنید و نیاز به هیچ قرص و دارو و تجویز پزشکی نبود .

در نهایت باید باز هم بگم که این نوشته، صرفاً اشتراک گذاری تجربه های شخصی و فردیِ منه و جنبه علمی و تخصصی نداره .

براتون آرزوی آرامش و بردباری زیاد دارم در تمام پلان های زندگی .

.